بر خلاف تصور ما شکر، بیشتر از اینکه زبانی باشه، یک حالت درونی هست و این احساس درونی ماست که پیامدهای بسیاری برامون داره. البته باید گفت که شکر زبانی خیلی وقتها نشان دهنده همون احساس درونی هست و با شکر زبانی اون احساس درونی شکر تقویت میشه.
درسته که شکر زبانی کار سختی نیست، اما رسیدن به «احساس شکر» خیلی هم آسون نیست و چیزی نیست که بشه اداش رو دربیاریم. فرض کنید که کسی برای شما کاری انجام داده و شما از ایشون تشکر میکنید. گاهی این تشکر فقط از روی ادب و عادت هست و شما قلبا از کاری که برای شما انجام داده راضی نیستید، این سپاسگزاری، شکر نیست. اما گاهی از او تشکر میکنید در حالی که قلبا هم از ایشون سپاسگزار هستید، چون همه آنچه توقع داشتید رو برآورده کرده. این همون شکری هست که زندگی ما رو دگرگون میکنه، حتی اگر دائما ذکر شکر بر زبان جاری نباشه.
اما نکته مهم ماجرا:
وقتی ما نسبت به چیزهایی که داریم راضی هستیم و بخاطر چیزهایی که خدا از روی لطف و حکمتش به ما داده سپاسگزاریم، زندگیمون هم رنگ و شکل دیگهای میگیره و دیگه “نداشتنها” آزارمون نمیده. دیگه حسرت گذشته و غصه آینده رو نمیخوریم، به کسی حسادت نمیکنیم و… خلاصه “احساس آرامش” میکنیم.
توجهتون رو به یک برش از قرآن جلب می کنم: «هر کس شکر کند، به نفع خوش شکر میکند و کسی که کفران نعمت میکند (به زیان خودش)، پرودگار من غنی و کریم است.» (۱)
پس قبل از اینکه به فکر افزایش درآمد باشیم باید به فکر لذت بردن از داشتههامون باشیم. لذت بردن از داشتهها «احساس شکر» رو در ما تقویت میکنه و با یادآوری نعمتها و الطاف خدا نسبت به خودمون، میتونیم این احساس رو تقویت کنیم. البته ما در مورد اینکه افزایش درآمد هم لازمه، حرفهایی داریم که بعدا بهش میپردازیم.
[۱] . سوره مبارکه نمل، آیه ۴۱