همهی آدمها، در هر نقطهای از این جهان پهناور که باشند «آرامش» برایشان نعمتیست باارزش که برای بهدست آوردنش تلاش میکنند. یک نفر با سفر به دل طبیعت آرام میشود، دیگری با غرق شدن میان دنیای کتابها، یکی با درس خواندن و دیگری با گوش دادن به موسیقی و «زهرا ساداتی» آرامش را میان پارچههای رنگی پیدا کرده است.
فهرست
Toggleآرامش یعنی پارچههای رنگی
زهرا سادتی، غرفهی «منسوجات ساداتی از تولید به مصرف» را مدیریت میکند. او زنیست سرشار از مهر به خانواده و این را میتوان از لابهلای کلماتش فهمید. او میگوید:« همیشه دنبال یه چیزی میگشتم که توش آرامش باشه با اینکه دختر آرومی بودم باز هم دنبال آرامش بیشتری بودم، تهران زندگی میکردیم و با اتفاقات جالب و قشنگی عروس یزد شدم. بعد از ازدواجم به منشا آرامش رسیدم، اولین منشا آرامش همسرم و بعدش کسب و کار ایشون بود. همسرم فرزند یک خانواده شعرباف یا همون نساج سنتی بودند و کل زندگیشون رو با شعربافی پیش برده بودند، و من آرامشی که میخواستم رو لا به لای پارچههای رنگی پیدا کردم. خیلی خوشحالم که عروس خانواده نساج شدم و به خودم میبالم که هرچه سریعتر به آرامش اصلی زندگیم رسیدم و هنوز در لای تار و پود پارچهها مخصوصاً شال و روسری حال خوب را در کنار خانواده تجربه میکنم» خانم ساداتی به معنای واقعی کلمه، به کارش عشق میورزد. او اتاقِ خانهشان را کرده محل نگهداری محصولاتی که عطرِ دستان هنرمند اهالی یزد را با خود به همراه دارند.
20 سال بافتن و دوختن
زهرا خانم خود را «عروس یزد» میداند، او در مورد شروع کارش در غرفه منسوجات ساداتی میگوید:« من خودم خیاطم. ۲۰ سال یه زندگی آروم رو با خیاطی و بچهداری گذروندم با صدای قیچی و چرخ خیاطی زندگی کردم. چون همسرم و خانوادهشون بافندگی داشتن همیشه پارچههای ضربه خورده و ایراددار میرسید به خودم. ولی چون من خیاط بودم با ترفندهای خودم میتونستم لباس خیلی خوشگلی رو با همین پارچههای زدهدار درست کنم، مادر شوهرم همیشه میگفت ابوالفضل میبافه و زهرا سادات میدوزه و این یه زندگی خوبه. همینجور غرق پارچهها و خیاطی و بافندگی و زندگی بودم که دخترهای برادر همسرم که خودشون در باسلام غرفه داشتن، باسلام رو بهم معرفی کردند و گفتن زن عمو شما هم یه غرفه داشته باش و شال و روسریهات رو عرضه کن. من و شوهرم انگاری منتظر این پیشنهاد بودیم، سریع غرفه رو ایجاد کردیم و خیلی فعالانه و حرفهای شروع کردیم به کار. توی این ۲۰ سالی که من عروس یزد شدم همهچی با دستگاههامون ساخته شده، از جاجیم بگیر تا ملحفه و تترون و حتی ترمه. الان چند سالی هست که شال و روسری میبافیم. حدوداً اردیبهشت ۱۴۰۱ غرفه را تاسیس کردیم، با دلی قرص و مطمئن از محصولاتمون. چون کیفیتی که محصولاتمون داشت واقعا با نمونههای داخل بازار قابل مقایسه نبود، هم از نظر کیفیت، هم قیمت.»
فقط بافت یزد!
بافندههای کوچک و بزرگ زیادی در شهر یزد مشغول به کارند، بافندههایی که تاروپود در هم میتنند تا محصول کالای ایرانی تولید شود. خانم ساداتی، توانسته با غرفهاش رونق کسب و کار، چند بافنده را بیشتر کند. او میگوید:« من تمام محصولاتم رو با حاشیه سود پایین میفروشم چون محصولاتمون رو توی خونهمون گذاشتم. نه اجاره، نه پول آب و برق نه پول مالیات و … نمیدیم. فقط یه هزینه اینترنت داریم. کارهای خرید و رفت و آمد و تدارکات پست با همسرم هست و کارهای ادمینی و غرفهداری و مدام سرت توی گوشی باشه با من، به اضافه اینکه اتاق کوچیک محصولاتم رو باید هر روز مرتب و تمیز کنم. اوایل چند تا تولید خودمون رو توی غرفه گذاشتیم بعد که فکر کردیم دیدیم نمیتونیم همهی مدلهای مختلف رو با سه تا دستگاه ببافیم. نگاهی به اطراف انداختیم و دیدیم که تمام اقوام و آشنایان بافنده و نساجن، بنابراین تولیدات اقوام رو هم به غرفه اضافه کردیم. اینجوری غرفه رنگارنگتر شد و کم کم به همکاران دورتر هم پیشنهاد همکاری دادیم و تولیداتشون رو به نمایش گذاشتیم. اما هیچ وقت هیچ محصول وارداتی، مثل چینی و ترکی رو عرضه نکردیم. تماماً بافتهای ما تولید خود یزد بوده و هست.»
دو رکن اصلی کار ما؛ صداقت و قانع بودن
بازخوردهای غرفهی منسوجات ساداتی را که میخوانم، میبینم مشتریها در کنار قیمت و کیفیت محصولات، از برخورد و مشتریمداری خانم ساداتی بسیار راضیاند. خانم ساداتی با دقت و صداقتی بینظیر کارش را پیش میبرد. او توضیح میدهد:« کلا صادق بودن و قانع بودن دوتا شعار اصلی من تو کاره. با اینکه ارسالم رایگانه باز قیمت محصولاتم با ارسال رایگان از نمونههای توی بازار کمتره. گاهی مشتری پیام میده آیا کیفیتش خوبه؟ میگم بله بافت خودمونه، کیفیت بالا دارن. میگن پس چرا اینقدر قیمتش پایینه؟ من با قیمت پایین بازم وجدانم راحت نیست. وقتی کسی دو یا سه سفارش ثبت میکنه، حتما اشانتیون براش میذارم. مثلاً جوراب برای خریدای دو سه تا به بالا یا سفارشهای پنجتایی و ششتایی تا یه دونه لچک. اینجا مردم بیشتر عاشق اشانتیونهامون میشن تا خود محصول. شال و روسری خیلی حساس و ظریفه. مخصوصاً رنگهای سفید و روشنش، قبل از ارسال من و همسرم، دوتایی آخر شبا کنار هم میشینیم سفارشها رو میبندیم. یک بار ایشون و یک بار من سفارشها رو کنترل میکنیم. بالا میگیریم و تو نور براندازشون میکنیم تا محصول بدون ایراد بفرستیم. اگر کوچکترین مشکلی داشته باشه تعویض میکنیم. صبح قبل از کارگاه، همسرم سفارش ها رو میبرن اداره پست. از طرفی من با گوشی معمولی و بدون فیلتر تو فضای اتاق عکس میگیرم و ژورنال و عکاس ندارم. حتی تو پروفایل غرفه هم نوشتم که دوستای عزیزم به رنگهای توی عکسا نباید زیاد دقت کنید، چون به هر حال در خرید آنلاین اختلاف رنگ کوچیکی وجود داره، اما باز هم پیش میاد که بعضی مشتریها میگن که رنگش مثل عکس نبوده و اونوقت من میمونم و غصه که چرا مشتریم راضی نیست.»
مشتریهایی با انتظارات عجیب!
بافنده بودن و تولید و فروش مستقیم محصول، در کنار همهی شیرینیهایش، سختیها و چالشهایی را هم به دنبال دارد و گاها انتظاراتی عجیب و غریب. خانم ساداتی تعریف میکند:«بارها شده که مشتری پیام میده شما که بافندهاید من یه شال میخواستم مثلاً راه راه باشه با زمینه آبی و راهراه سبز. هرچی میگم درسته ما بافنده هستیم ولی نمیتونیم یکی دوتا دونه شال ببافیم برای شما میگن نه ما هر چقدر هزینهاش باشیم میدیم فقط شما این طرحو که من میخوام ببافید. براشون توضیح میدم که چله کمتر از هزار متر نمیشه بگیری، یعنی چله که میخوای رو دستگاه بزاری باید هزار متر باشه. یعنی شما باید هزار تا از این روسری رو خواسته باشین، تا ما براتون ببافیم. اون موقع یه کوچولو قانع میشن.»
البته که مشتریهای خانم ساداتی، مشتریهای ثابت او هستند و برای داشتن این محصولات دستباف ایرانی حاضرند، هزینه کنند. خانم ساداتی با مرور خاطراتش میگوید:« یه بار یه مشتری داشتم از کرمان که گفت میخوام یه شال سفارش بدم، شما با آژانس برام از یزد بفرستید، هزینه ارسالش رو میدم. چون من میخوام برم مهمونی فردا صبح میخوام. من تماس گرفتم با آژانسی گفت من ۲۰۰ تومن میگیرم و براشون میبرم. به مشتری گفتم خانم این شالی که میخوای برات بفرستم 200 تومان هزینه راهش میشه، چه صرفت میکنه آخه ۶۰ تومن ۷۰ تومن شال بخری و ۲۰۰ تومان هزینه ارسالش بدی اما ایشون محصول رو میخواست. خب بله، ما همچین مشتریهایی هم داریم.»